در بي تكيه گاهي
در بي تكيه گاهي ( مجموعه شعر )
سال انتشار 1346
ناشر : انتشارات زمان
در بی تکیه گاهی عنوان اولین کتاب شعر باباچاهی است که در شهریور 1346، از سوی انتشارات زمان تهران در 71 صفحه به چاپ رسید .
و این آغاز راه پر مخاطره ای بود که نام باباچاهی را به شعر معاصر معرفی کرد . همواره اولین کتاب شاعر با کنجکاوی مخا طبان همراه است . کتاب اول باباچاهی نیز از چنین قاعده ای مستثنی نبود . عموم شعر های این کتاب در فضایی حسی و عاطفی شکل گرفته اند .
شمس لنگرودي در كتاب تاريخ تحليلي شعر نو در باره ي اين كتاب مي نويسد :
" مجموعه ي اول باباچاهي ... كم اثر ترو بي مايه تر از مجمعه هاي اول فروغ و شاملو نبود ...اگر چه شعر هاي در بي تكيه گاهي در شدت احساسات جواناه غوطه ور بود و لاجرم عمق و بعدي نمي يافت ، ولي به سبب خصايل ذكر شده ( اشعار عاطفي – تصويري ، با رويكردي اجتماعي ) عموم خوانندگاه هر دو گروه – فرم گرا و سياسي – را جذب مي كرد . چنين بود كه پس از چندي ، اشعاري از اين كتاب – كه صبغه اي از علايق هر دو گروه را داشت – شهرت يافت و دهان به دهان گشت كه از جمله بود : "خورشيد ها و خارها " و "چه بايد گفت " (تاريخ تحليلي شعر نو ، جلد سوم ص 462 و چهارم ص 90 )
معروف ترین شعر این کتاب ، خورشید ها و خارها ست . روانی و نحو ساده ی شعر ، در آسان خوانی – نه ساده انگاری – سهم ویژه ای دارد. شهرت این شعر در ذهن همنسلان باباچاهی تا حدی است که هنوز هم عده ای او را شاعر خورشید ها و خار ها می دانند . بخصوص همسالانی که با بخش دوم آثار باباچاهی کنار نیامدند ، مرتب دوران پرشکوه و روز گار طلایی اش را یاد آور می شوند.
من از آبشخور غو کان بد آواز می آیم
و با من گفتگوی مرغ های خانه بر دوشي است
که جفت خویش را در شیشه های آب می بینند
دلم ای دوست می سوزد
که قمری ها نمی خوانند
که دختر های عاشق گل نمی چینند.
زمين آبستن گل هاي نفرين بود و من ابري ملامت بار
كه نا ميمون ترين اندوه را در بوته هاي خار مي ديدم
زمين با من نمي پيوست
و من زيبا ترين گل هاي غم را از ضمير خاك مي چيدم
هلا اي غرفه هاي تار
هلا سرداب ها ، گل خانه هاي بد شگون شهر !
هلا ميخانه هاي تا سحر بيدار !
من از آبشخور غو کان بد آواز
من از خلوتگه زاغان پر نيرنگ مي آيم
شب من ، قصه ي تلخي ست
كه هر فصلش سر آغاز كتابي شوم خواهد شد
غم من باد و باراني ست
كه تا اعماق دنيا راه خواهد يافت ....