علي باباچاهي از تدوين دو مجموعه‌ي شعر تازه خبر داد


به گزارش خبرنگار كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين شاعر مي‌گويد، به تازگي دو كتاب «دنيا اشتباه مي‌كند» و «باغ انار از اين طرف است» را تدوين كرده است كه اين كتاب‌ها دربرگيرنده‌ي شعر‌هاي دو سال اخيرش است و آن‌ها را به ترتيب نشر نگاه و نشر به‌نگار منتشر مي‌كند.

باباچاهي همچنين گفت، منتظر است تا كتاب ديگرش كه در انتظار نوبت چاپ است يعني «بيا گوش‌‌ماهي جمع كنيم» توسط نشر ثالث منتشر شود. اين كتاب شعر‌هاي كوتاه اين شاعر را دربر مي‌گيرد.

كتاب «گزاره‌هاي پيوست؛ 90 سال شعر معاصر فارسي» ديگر اثر ديگر او نيز از سوي نشر ديبايه در نوبت دريافت مجوز نشر است.

باباچاهي مي‌گويد، در ادامه‌ي كتاب «گزاره‌هاي منفرد» در نقد و تحليل شعر معاصر ايران، كتاب «گزاره‌هاي پيوست» را تدوين كرده است. به گفته‌ي او، اين اثر تحليلي ـ انتقادي نيست؛ بلكه به نوعي آنتولوژي شعر معاصر فارسي از شعر «افسانه‌»ي نيما يوشيج در سال 1301 تا كنون را دربر مي‌گيرد، اين كتاب تدوين خطي ندارد و سعي شده است شعر‌هاي شاعران با توجه به انتسابي كه به جريان‌هاي شعري دارند، در اين مجموعه ارائه شود. از اين منظر، يك اثر تحقيقي بدون شرح هم هست. همچنين در عنوان هر شعر يك گزاره‌ از نيما آمده است.

كليات اشعار علي باباچاهي هم توسط انتشارات نگاه در دست چاپ است. اين كتاب دربرگيرنده‌ي شعر‌هاي 20 مجموعه‌ي اوست كه در دو جلد و 3000 صفحه منتشر مي‌شود.

كتاب‌هاي «هوش و حواس گل شب‌بو براي من كافي است»، «اين هم يك شوخي بود»، «گل باران هزارروزه» و «نم نم بارانم»، «گزينه‌ي اشعار» و چاپ تازه‌ي كتاب «گزاره‌هاي منفرد» آثاري است كه در يك سال اخير از اين شاعر منتشر شده است.



اهمیّت علی باباچاهی بودن / هادی خورشاهیان


«اهمیّت علی باباچاهی بودن»1

هادی خورشاهیان

 


در کلمه زاده شد

شیشه‌ی شیرش را سر کشید    در کلمه

جیغ و ویغ    در کلمه

دستم بگرفت    در کلمه    ول کرد    در کلمه


                                                      «از مجموعه‌ی گُل ِ بارانِ هزار روزه، ص 61»

 

 


علی باباچاهی هفتاد سال است دست به همین کارها می‌زند در کلمه. از روزی که برای اولین بار شعری از او خواندم، بیش از بیست‌سال می‌گذرد. چهل و پنج سال پیش اولین کتاب شعرش را چاپ کرده است.  در این سال‌ها، هر وقت او را دیده‌ام یا صدایش را شنیده‌ام به یادش آورده‌ام که این همه سال خواندن و نوشتن را ستایش می‌کنم.

باباچاهی در حوزه‌های مختلفی کار کرده است. اما از دهه‌ی شصت، در بین آزادسراها، شعرهای او به همراه شمس لنگرودی و سیدعلی صالحی، بیش‌تر به چشمم آمده است. اما هستند برخی‌های دیگر که هم‌چون او پنجاه‌ سال شعر سروده‌اند، اما من چرا آن‌ها را ستایش نمی‌کنم؟ باباچاهی، امروز مردی با بال‌های بسیار بزرگ است که پنجاه سال در جریان بوده است. در اصل خودش جریان بوده است.

باباچاهی شعر پویایی دارد. می‌گویید نه، شعرهایش را بخوانید. باباچاهی از آن دسته شاعران پویایی است که شعرش خواندنی هم هست. حالا گیرم بعضی از سلیقه‌ها شعرش را نخوانند.

عمر جهان کم‌کم دارد بر او می‌گذرد اما خودش و شعرش به طرز اعجاب‌آوری جوان است. این البته یک طرف قضیه است. تا این جایش خیلی به من ربطی ندارد. شعر می‌گوید و شهرتش را هم خودش می‌برد. اما باباچاهیِ شاعر، یک وجه دیگر دارد که به من و نسل من و تو و نسل تو ربط دارد.  خیلی‌ها هستند که پنجاه سال است کتاب می‌خوانند اما او یگانه است.

باباچاهی به جرأت یگانه است. از این جهت که سال‌هاست شعر همه را می‌خواند و می‌بیند و درباره‌ی آن حرف می‌زند و می‌نویسد. حالا با زبان طنز خودش، شاه کسی را هم کیش می‌کند و مرزهای کشور شعر خودش را گسترش می‌دهد. در مجلس آدینه که بود شعر خیلی از جوان‌ها را چاپ کرد. یک‌طورهایی با انتخاب‌هایش جریان شعر خوب جوان را به خیلی‌ها؛ اعتراض دارید؟! خیلی‌ها نه، اصلن به من یک نفر نشان داد.

کتاب نوشت. مصاحبه کرد. سخن‌رانی کرد. و همه‌ی این کارها را برای شعر جوان انجام داد. بروید و ببینید جز در کتاب‌های او، در چند جای دیگر می‌توانید آن‌همه شعر جوان و نام شاعران جوان را یک‌جا ببینید؟ باباچاهی علی‌رغم این‌که گاهی حتا با بی‌انصافی، می‌خواهد بعضی‌ها را سر جای خودشان بنشاند، انصافن منصف هم هست. دیده‌ام بعضی وقت‌ها که بعضی‌ها را ندیده، یا ندیده گرفته؛ بعدها جبران کرده است یا دلش خواسته جبران کرده باشد.

پیرمردهای این‌جوری تعدادشان خیلی کم است. اصلن شاید در این حجم، همین یک‌دانه را داشته باشیم. در نقد به‌واقع همین یکی را داریم. در شعر هم، منوچهر آتشی و مفتون امینی در کهن‌سالی هم هنوز جوان بوده و هستند، اما نه به اندازه‌ی باباچاهی. اصلن او یک‌جورهایی خیلی هم اهل اندازه نیست با آن قیافه‌ی مشکوکش!

دوره‌‌‌‌‌‌ی سه جلدی «گزاره‌های منفرد» به‌علاوه‌ی «سه دهه شاعران حرفه‌ای» کتاب‌های ارزشمند باباچاهی در حوزه‌ی نقد شعر امروز است. او در نقد شعر امروز، از نیما شروع می‌کند و تا به امروز می‌آید و شاید تنها کسی باشد که این‌همه شاعران یک قرن اخیر را جدی گرفته است. نمی‌توان ادعا کرد او همه‌ی شاعران خوب این سده را دیده است، اما می‌توان مدعی بود که هیچ‌کس حتا منتقد به‌روزی چون براهنی به‌اندازه‌ی او شاعران جدی را خوب ندیده است.

در ابتدا فقط به این اسامی دقت کنیم: نیما، فروغ، اخوان، نصرت رحمانی، محمد حقوقی، احمدرضا احمدی، طاهره صفارزاده، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو، یدالله رویایی، منصور اوجی، منوچهر آتشی، شمس لنگرودی، میرزاآقا عسگری، عباس عارف، فرشته ساری، کسرا عنقایی، سیدعلی صالحی، ندا ابکاری، نازنین نظام‌شهیدی، گیتی خوشدل، ژیلا مساعد، مسعود احمدی، هرمز علی‌پور، شاپور بنیاد، حمید عرفان، بهزاد خواجات، هیوا مسیح، هوشنگ ابتهاج، محمد آزرم، شمس آقاجانی، م.آزاد، ساعد احمدی، بیژن الهی، محمد بیابانی، ابوالفضل پاشا، محمد مختاری، گراناز موسوی، علی عبدالرضایی و ...

به این اسامی، هزار اسم دیگر را هم می‌شود اضافه کرد. باباچاهی این‌همه شاعر را در این چند دهه دیده است، شعرشان را خوانده است، درباره‌ی شعرشان اظهار نظر کرده است و برای آن‌ها مرتبه‌ای در شعر جدی امروز ایران در نظر گرفته است.

حالا به این عناوین و تیترها دقت کنیم: شعر نیما به سوی لحن گفتاری، راز ماندگاری یک شعر، شعر امروز؛ وزن یا موسیقی؟، غریبه‌گردانی در شعر فروغ فرخزاد، مقدمه‌ای بر شعر مدرن در ایران، تفرد رابطه در شعر امروز، جنبه‌های نو و معاصر شعر اخوان ثالث، اشاره به موج سوم در شعر امروز، استعاره، نماد و اسطوره در کارکردهای زبانی، مقدمه‌ای بر شعر گفتاری، رفتار با اشیا و عناصر در شعر امروز، تکلیف ما با وزن در شعر شاملو، شعرِ فکر و شعرِ ذکر، تحریر غیرتصویری شعر نیما، شعر گفتاری و نگاه و نگارش زنانه، موج ناب در دهه‌های اخیر، مراحل مختلف شعر امروز ایران و ...

تیترهای دیگر و نقد و بررسی مفصل شعر شاعران جدی معاصر را نیز به این تیترها اضافه کنید. علی باباچاهی در شعر و نقد پویا بوده است. توقع نداریم جامع و مانع باشد، اما گستره‌ی نگاهش وسیع است. همه را ندیده است، اما خیلی‌ها را دیده است که دیگران حتا نامشان را هم نشنیده‌اند. شاید اگر کسانی چون: حسن حسینی، موسوی گرمارودی، قیصر امین‌پور، سلمان هراتی، محمدرضا عبدالملکیان و چند نام دیگر را نیز دیده بود، می‌شد بیش‌تر به این باور نزدیک شد که او تنها کسی است که به همه توجه کرده است.

باباچاهی هنوز هم دارد شعر همه را می‌خواند و درباره‌ی شعر آن‌ها می‌نویسد. بال‌هایش را شاید روزی ‌آن‌قدر باز کند که بر سر همه‌ی ما سایه بیفکند. ما در آفتاب می‌نشینیم و شعر می‌نویسیم.

باباچاهی برای همه‌ی ما کتاب نوشته است. یک روز هم ما دسته‌جمعی برای او کتابی می‌نویسیم.

امیدوارم آن‌روز خیلی دور باشد تا بتوانیم از او خیلی بنویسیم.

بنویسیم او کلمه بود، کلمه‌ها از سر و کولش بالا می‌رفتند، کلمه‌ها راه می‌افتادند از دهانش می‌رفتند توی گوش‌هایش. می‌رفتند توی گوش‌های ما. 


 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. منتشر شده در ویژه‌‌ی شناخت شاعرانگی علی باباچاهی، هفته‌نامه‌ی بیرمی ِ بوشهر، مردادماه 1391.