« پیکاسو در آبهای خلیج فارس » به چاپ دوم رسید. این مجموعه
که اول بار در سال 1388 چاپ شد به تازگی چاپ دوماش توسط نشر ثالث به بازار کتاب
آمده. در ادامه بخشی از نقد و بررسی خانم « سریا داودی
حموله » بر آثار علی باباچاهی که به « پیکاسو در آبهای خلیج فارس » برمیگردد را با هم میخوانیم:
...ساختارهای
اکسپرسیونیستی:
باباچاهی در
رویکرد بیانگرایانه ی اکسپرسیونیستی وشگردهای فرمالیستی در شکل انتزاعی وتئوری های
فلسفی به قانونمندی حاکمیت متن معتقد است ؛ برای گریز از فرم ، معنا و نگره های
اجتماعی آوانگارد و پیشرو به آنارشیسم زبانی
چالش برانگیز روی نشان داد؛که طبق نظریه ساختار شکنی دریدا نه در جهت فهم متن بلکه
در پی ابهام آن است.در این بین ذهنیت دکارتی و ثنویتدر ابعاد زیباشناسیک نمود پیدا
می کندودر دیدگاه هرمنوتیکی مدرن رویکردهای نظری با ساختار های زبان شناختی،جامعه
شناختی و مخاطب شناختی و آثار فانتزی
محوریت پیدا می کنند ودر استفاده
غیر متعارف از کلام؛ و استعاره های کلامی و تبین انگاره های واژگانی از
رابطه ی جادویی زبان اشیاء که حاصلش تجرید
و انتزاع است؛شاید در جرگه ی شعر زبان شعر مفهومی
قابل حس و در ساختار و نظام شعری در خور تاویل است:
-«روسری های دختری کفن ات می شود/اسب
چل تکه ای برای حمل جنازه آماده کنید/درخت چنار هم که انار داده/پس نسل تو منقطع
نشده/طبعا این یک مراسم تشریفاتی ست/-چل مهره ی رنگارنگ را به گردنم انداخته ای
که/به اسم تو فقط ثبت شوم/من زیر سند عزرائیل را هم امضا نمی کنم» ...پیکاسوص103)
...ساختار های نحوی:
در عصر عشق ستیزی و عقل ستیزی باباچاهی به
نوعی از جباریت متن اعتقاد دارد وشعرش در ساختار نحوی(syntactic
structure) پای بند فلسفه
و در جسارت های زبان مفردات و ترکیبات از
شبه جمله های تضادی استفاده می کند...در این دستاوردهای ذهنی بن مایه های گفتمانی و شعرهای پست مدرنی ابژه
های سوژگی خود را دارند... قدرت پنهانی و دیالکتیکی مستتر
در اندیشه های پست مدرن که باز آفرینی
فضای شعر تجریدی یک تعدیل و انتزاع تصنعی
باعث تخریب شعر است. بعضی شعرها چند وجهی وسرشار از حس های ناگفته اند که تاکیدی
بر آموخته های تعاملی هستند واز گزاره های زیباشناختی و از نقاط قوت شعر محسوب می
شود:
-نه به هیتلر که هنوز لمس می کند اسکلت
های ضدعفونی را/نه به چنگیز عزیز که دست هایش را قبلا صابون زده/پسر تو قاتل
خودتی!/شباهت روانی تو به ماری بیشتر است/که در یک شبانه روز چند بار پوست عوض می
کند ... پیکاسوص 108 )
...ساختارهای طنز و پارودی:
در«پیکاسو...» به سمت کاریکلماتور می رود و طنز و پارودی محور اصلی متن است؛باباچاهی برای گریز
از حکم های استنباطی در مفاهیم متنی روی محور مطایبه و پارودی پافشاری می کند.جایگاه
این نوع شعر در«ادبیات ایرانیِ معاصر»(1)در ساختار نوشتاری نیست
بلکه شنیداری و صوتی است؛بعد«از آبشخور غوکان بدآواز...» با نظریه ادبی(poetics) که ملغمه ای از صبغه ی فلسفی و موتیف های دکارتی دارد و تابعی از تئوری
مآبی و نگره های اجتماعی و تاریخی است....باباچاهی
شاعری ضد عقل که عادت به پاسخ گویی ندارد که خود پرسنده است با سهم اندکی در
اندیشیدن که گاهی«هیچ می هیچد» تا
به لحن تحکمی نزدیک شود:
{-«...فکرهای الکترونیکی پشت برگ انجیر
قایم می شوند»ص12...-«به آینده ات سگی پرانده شده»ص55... -«گلایول ها که خوابشان
نمی برد به گلفروشی فکر می کنند»ص 64...-«راه درازی آمده اما هنوز به خودش هم
نرسیده...»ص82-«به پیغمبری مبعوثت نمی کند افسوس/خدایی که مرا به جای تو به جای
دایناسورها برگزیده است»ص96... -«بیداری من از خواب تو کم عمق تر
نیست»ص120...-«مِن بعد عاشق هیچ عنتری نمی شوم الا بزِ زنگوله دار»ص 134...-«در
آشپزخانه ای که کارد پیدا نشود/پیاز از روشنفکری برق می زند»ص133...-«هر قطعه تن تو
سر از شطح عارفی در می آورد»ص 157...پیکاسو}
شعرهایی ساده با پوسته ی بیرونی
ساختمند و تاملات درونی ابژه ها ی ساختارانگار(post-structuralism)که گاهی تعادلی بین« فرم و محتوا» و« ابژه و سوژه»نیست
و متن تنهادر تبین تئوری ها کارایی دارد و در محوریت ساختار معنایی- زبانی قابلیت جعل واقعیت ها انکارناپذیر است.از این
وادی باباچاهی به سمت مباحث تئوریک رفته
وزبان ابزاری برای طنز و مطایبه در جهت
بسط و اعمال نظریه ی پسامدرنیسم
وتکثرگرایی است.
...پست مدرنیسم و دیالکتیک زبان:
...آنچه در
مصاحبه و نقدها از شعر پسانیمایی گفته شده ؛تا حدی متفاوت با شعر باباچاهی و کلمات ابزاری برای تشخص زبانی است:«در عقل عذابم می دهد» به
سمت لکنت زبانی پیش رفت و «نم نم
بارانم» به فصل مشترک شعر -تئوری رسیدو با
قرائت ها ی مختلف لحن محاوره متفاوت تر شد و در«قیافه ام که خیلی مشکوک
بود» دنباله ی شعر پسانیمای و همان لحن سرایی
و حضور مولفه های مکرر است و
در آشنا زدایی و عدم قطعیت هنجار شکنی های
زبانی را بیان نمود.در « پیکاسو در آب های خلیج فارس » شطحیات را با نقیصه
گویی و شگردهای زبانی و پارودی به محوریت پراکسیس ؛ تکثر گرایی و چند صدایی با رویکردی تکنیکالی پرداخت؛ بعضی شعرها با
جذابیت مفهومی و عناصر غیرملموس و انتزاعی از نظام های نشانه ای برخوردارند.بااین پیشروی
ها؛نگره ها و نظریه های نثریتِ شعر
باباچاهی هنوز در پی استاتیک با لایه های
پنهان است.
پنجم: دوره ی هیچ درآمدهای پس پسامدرنی...
باباچاهی گرچه
در روایتِ تاویل ها ی پل ریکور به شیفتگی غیر عقلایی دست یافت اما با بافت بیانی و
زبانی منحصر به پسامدرن و با قرائت انتقادی از مرگ مکرر راوی به گفتارهای تناقصی رسید: {-من «آدم»ی متفاوتم/عالی-نه
عالی پسامدرن!...ص119 پیکاسو...}در
این ناپایداری های اسکیزوفرنیک گرایش به
متن نیچه ای و هنجار شکنی های زبانی نوعی
جهش یافتگی ذهنی –
زبانی است...گفتمان غالب جهانی شدن به
معنی پیدایش نظم جمعی است که چگونگی این بازخوردهای ادبی در راستای اندیشه ی جهانی فرازمانی و فرا مکانی است....در دوره ای که آوانگارد بودن با متفاوط نویسی موازی گشت و گزاره های
سفید نویسی معنا باخت و نوع جدیدی از
حذف به قرینه ی نمی دانم ها بوجود آمد.تعبیری برای بحران جهانی که قرن را به آنارشسیم
زبانی کشاند:«اگر من بخواهم جهان را به شیوه خویش کشف کنم،آنجا مستلزم تلاشی
فراوان برای برطرف کردن پوشیدگی و ابهامات است»(2) طرح انگاره های
شبیه سازی شده ؛ آشنا زدایی ؛چندآوایی و تصویر گرایی ها ی هیچ انگارانه را تعمیم
می دهد به محور گفتمانی(discourse) که شعبده ای در ساختار زبانی محسوب می شود:
-«چترم را جا گذاشته ام در ابرهایی که
در آغاز کلمه بود/معطل کلمه ای هستم در بزند بیاید تو/و من بگویم به او که چشم های
تو چقدر خود-مرجعیت اند»...ص129«پیکاسو...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
1- رضا
براهنی در کتاب «گزارش به نسل بی سن فردا»بین «ادبیات معاصر ایران»و «ادبیات ایران
معاصر» عنوان«ادبیات ایرانیِ معاصر» را صحیح تر دانسته است.ص 81
2- چگونه
هایدگر بخوانیم،مارک راتال،ترجمه مهدی نصر،نشر رخ داد نو 1388