عکس 4

 

 

عيل باباچاهي

 

گزينه اشعار

انتشارات مرواريد

باز هم علی باباچاهی    ..........................   محمد لوطيج

 ( به بهانه انتشار چاپ دوم گزینه اشعار باباچاهی )

به تازگی گزینه اشعار علی باباچاهی از سوی انتشارات مروارید به چاپ دوم رسيده است. کتاب در حقیقت خلاصه ای از کارنامه ی چهل سال شاعری باباچاهی است که در دویست و بیست و پنج صفحه و گزینش پنجاه شعر از سیزده کتاب منتشرشده ي شاعر در دسترس مخاطبان شعر قرار گرفته است.
این نوشته که به بهانه چاپ دوم گزینه اشعار باباچاهی قلمی شده بر دو فرضیه استوار است :
1- چاپ دوم کتاب به فاصله یک سال و نیم از چاپ نخست، نشان دهنده ي استقبال خوب مخاطبان شعر از کتاب مورد اشاره است.
2- به واسطه ي شیوه ي خلاصه نویسی و گزینش کتاب، خوانندگان حرفه ای (شاعران) کم تر به سراغ چنین مجموعه هایی می روند. عموماً خوانندگان غیرحرفه ای شعر مخاطب  کتاب های گزینه اشعار هستند.
-  به خوبی می دانیم که آوازه ي این سال های باباچاهی مدیون شعرهای پسانیمایی اوست که شاعر را با برجستگی ویژه ای در متن شعر خلاق دهه ي هفتاد می نشاند.  نیز می دانیم از منظر برخی منتقدان (مخالفان)،  بحران مخاطب، همنشین همیشگی شعر پسانیمایی بوده/ هست. انتشار دوباره ي کتاب در این فاصله ي کوتاه، آن هم در دوره ای که از مخاطب ستیزی و مخاطب گریزی شعرهای اخیر باباچاهی سخن می رود، می تواند گویای حقیقت دیگری باشد؛ در این سال ها شعر پسانیمایی _که باباچاهی آن را زیرمجموعه ي شعر در وضعیت دیگر قرار می دهد_  مدام در معرض اتهام مخاطب ستیزی قرار داشته است/ دارد. به نظر می رسد که انتشار چاپ دوم گزینه شعر مشهورترین شاعر پسانیمایی _که عنوان تعدیل یافته ي شعر پست مدرن است_ تا حدی پاسخگوی اظهارنظرهای انکار مداران باشد. این مقوله زمانی اهمیت ویژه ای می یابد که یادآور شویم بیش تر خوانندگان کتاب خوانندگان   غیرحرفه ای هستند.
-  نداشتن مخاطب غیر حرفه ای ( غیرشاعر) در دهه ي هفتاد به یک پز هنری بدل شده بود، گویی هرچه شعر از دسترس مخاطب عادی دور شود بر شأن و منزلت هنری اش افزوده می شود. حال آن که امروز پس از فرونشستن گردو غبار  افراط و تفریط های دهه ي هفتاد، بسیاری از شاعران همان طیف ها، در پی برقراری یا مدعی برقراری چنین ارتباطی هستند. باباچاهی اگر چه هم سرنوشت بخشی از شعر دهه ي هفتاد محسوب می شود و هم در متن شعر مورد اشاره، حضوری برجسته دارد، در نقاط حساسی اما حسابش را از مخاطب ستیزی و انواع ستیزها و گریزهای دیگر این دوره جدا می کند؛ چرا که او در به کارگیری نگره های فلسفی – ادبی، رفتاری گزینشي پیشه می کند. به این معنا که شاعر برخی از مؤلفه های مخاطب ترسان را یا به کلی وا می نهد  یا با جرح و تعدیل های خاص خود به کار می گیرد. در شعر باباچاهی تصادف نویسی و نگارش خود به خودی که با موضوع پیش اندیشیده شده میانه ای ندارد به مغلق نویسی و سرانجام بی معنایی نمی انجامد. هم از این روست که علیرغم استخراج یک دو  جین نگره ي تازه از شعرهای اخیر او که ظاهراً با ذهنیت مألوف خواننده ي شعر نیمایی و غیر نیمایی سرستیز دارند، شعرهایش بیش از آثار هم سفران جوانش خوانده می شود.
- گزینه اشعاری که ذکرش گذشت در حقیقت پنجمین چاپ از گزینه شعرهای باباچاهی ست. نخستین کتاب گزینه شعر او در سال 56 ، با عنوان "صدای شن" به چاپ رسید که شامل گزیده ای از دفترهای پیشین و چند شعر تازه بود. کتاب دوم با عنوان گزینه اشعار، شعرهای تا سال 69 را در بر می گرفت، این کتاب در سال 72 به چاپ دوم رسید.
-  نکته ي دیگر که با استفاده از کتاب گزینه راحت تر قابل طرح است، پی گیری مدام شاعر در گسترش دادن و تنوع بخشیدن به وزن نیمایی و در حقیقت مرکب و متکثر کردن آن است. این کتاب به خوبی نشان می دهد که یکی از دغدغه های پردامنه ی شاعر از ابتدای حیات شاعری اش تاکنون افزایش امکانات اوزان نیمایی است. بی گمان در زمینه های وزن نیمایی و گسترش ظرفیت ها و ظرفیت های آن، باباچاهی یکی از چهره های اصلی محسوب می شود. از نخستین شعرها تا هنوز، وسوسه ي وزن و بی وزنی و چند وزنی همواره دهنش را به خود مشغول داشته است. او در این زمینه به امکانات درخوری دست یافته که در جای دیگری مفصّلاً بدان می پردازم.1
دستاوردهای باباچاهی در زمینه ي گسترش انعطاف های اوزان نیمایی  یا به قولی سامان دادن به چند وزنی سامان نیافته، متأسفانه بازتاب درخوری نیافته  یا حتی با نقدی دقیق و فنی مواجه نشده است. هرچند رضا براهی در جلد سوم «طلا در مس» و شمس لنگرودی در جلد سوم «تاریخ تحلیلی ...» بر آن درنگ ورزیده اند.
به زعم من، مسیر انتخابی باباچاهی در حیطه ي وزن نیمایی می تواند یکی از خطوط آینده دار شعر امروز باشد. برخلاف دیگر شگردهای شعرهای اخیرش شگردهای وزنی چندان مورد توجه شاعران جوان نبوده /نیست. یکی از دلایل احتمالی این است که شاعران مورد اشاره نه اطلاع چندانی از وزن و نه میانه ي خوشی با آن دارند. به عبارت دیگر وزن با تمام زیرمجموعه ها و متعلقاتش از ذهن شاعران جوان حذف شده است. شاید در آینده ای نزدیک / دور، شاهد بازخوانی شعرهای باباچاهی از این منظر باشیم و انتظار می رود رویکردی دسته جمعی را به دنبال داشته باشد.
- نکته ي آخر : همان گونه که کتاب گزینه شعر نشان می دهد، در تمام راه با یک"عاشق مادرزاد" روبه رو هستیم، گو این که وجه عاشقانه با یکی- دو دهه تأخیر بر جوانب شعر او سيطره ي کامل می یابد. به نظر می رسد هر چه بر سن تقویمی شاعر افزوده می شود، بر غلظت عاشقانه هایش نیز. اگر چه گه گاه امر سیاسی – اجتماعی در شعر او به قول خودش جنبه ای «در زبانی» پیدا می کند.
باباچاهی در شصت سالگی حتی عاشقانه تر از سال های جوانی می نویسد، این بار شعر عاشقانه ي او با طنز و کنایه و تناقض و گروتسک همراه است.
(1) کتاب زندگی و شعر علی باباچاهی که نگارنده در دست تألیف دارد.

جهان و روشنايي هاي غمناك

جهان و روشنايي هاي غمناك ( مجموعه شعر )

سال انتشار 1349

ناشر : انتشارات زمان

نم نم بارانم

نم نم بارانم ( مجموعه شعر و يك موخره در باره ي شعر پسانيمايي )

سال انتشار 1375

ناشر : دارينوش

نم نم بارانم نقطه ي درخشاني در حضور ديگرگونه و البته پر سر و صداي  باباچاهي در دهه ي هفتاد است .

انتشار نم نم بارانم ، بدون هيچ مبالغه اي به يك انفجار ادبي شباهت داشت و تا آن اندازه پر جاذبه بود كه هنوز هم ، جزء شعر هاي پرخواننده ي دهه ي هفتاد محسوب مي شود .

نگارش بيش از چهل و پنج نقد بر اين مجموعه و محل نزاع قرار گرفتن نگره هاي شاعر ، خود به اندازه ي چندين مجموعه شعر خوب ، فضاي ادبي را داغ نگه مي داشت . نه كتاب هاي پيشين باباچاهي و نه كتاب هاي همنسلانش ، به اندازه ي نم نم بارانم ، با اقبال خوانندگان حرفه اي و غير حرفه اي مواجه نشده ؛ به عبارت ديگر چنين استقبالي از يك كتاب شعر – آن هم در دوره اي كه از بحران مخاطب سخن مي رود – بي سابقه بوده است .

كشف و حال شاعرانه ، جان حسي شعر و فوران عاطفي پيام ،  نقاط حساس شعر را زير پوشش مي گيرد . موفقيت در اجراي نگره هاي تازه اي چون : جنون مندي ، مركززدايي ، شكستگي روايت و سپيد نويسي و... شعر هاي اين كتاب را به نحو برجسته اي به ذهن مخاطب مي كشاند . با اين همه ، وفور تكنيك ، حس و حال شاعرانه را پس نمي زند و چنين به نظر مي رسد كه شاعر بسياري از نگره هاي وارداتي را مهر ايراني زده و آن غرابت و بيگانگي مالوف را از آنها زدوده است . اين مجموعه آن قدر مسحور كننده و رشك برانگيز بود كه بسياري از نگره هاي مورد اشاره را نه تنها در شعر باباچاهي تثبيت مي كند ، بلكه به شعر شاعران ديگر نيز كشانده است . شايد شاعران نسل من از خواندن اين سطور عصباني شوند . اما حقيقتا من نمي توانم شعف حاصل از نم نم بارانم را از ياد ببرم

 

" از كجا كه ما "

اول اشاره كرد كه يعني تو را

از بس كه تو شبيه خودت بودي

و بعد / در خيابان هاي تهران با من به راه افتاد

و هر كجا كه مي رفتم

گاهي طوفاني مي شد

و گاهي از سر مي گرفت موج هايش را

و كوچه هاي فرعي را هم آن چنان

كه لابد مي شد بر آن كشتي راند

در ياي بيست و پنج سال پيش

عينا

بيست و پنج سال پيش همان دريابود

از بس كه تو شبيه خودت بودي

و هزار فرسخ پرتاب شده هايت را

در كمتر از يك دقيقه

گاهي كه طوفاني مي شدي

گاهي كه از سر مي گرفتي

 

اما وقتي كه ديد

وقتي كه با چشم هاي خودش

با موج ها و خزه هاي خودش ديد

كه من تو را

از صدفي كه فقط تو را

هزار فرسخ را در كمتر از يك دقيقه

و با خيال راحت / به جاي اول خود برگشت

و در كنار خودش

كنار موج هاي خودش / ساكن شد

كنار غروب كه فرضا كشتي ها را

حالا بگو چه كار كنيم ؟ ما كجا و ساحل دريا كجا ؟

شن و ماسه از كجا ؟

كه خانه اي درست كنيم از كجا /

و روز ها كه مي گذرند از كجا كه ما

از كجا ؟

 

آن وقت سر به سر هم مي نهيم

خيابان هاي يك طرفه در خواب هم خلوت تر است

هيچ سكوتي طوفاني تر از اين طرف ها نيست

از بس كه تو شبيه خودت بودي

بعدا مي فهمي

 

معني اين حرف ها را بعدا مي فهمي

معني اين شير آب / كه ليوانت را

گاز بزن گلابي عصرانه ات را گاز بزن

و روز ها كه مي گذرند از كجا كه ما كوچك تر نشويم

از كجا ؟

از كجا كه قوطي كبريتي را به جاي در خانه ي خودمان

و چند دانه كبريت را به جاي پنجره ي خانه ي خودمان

و يادمان باشد

گاهي كه طوفاني مي شوي

گاهي كه از سر مي گيري

گاز بزن

گلابي عصرانه ات را گاز بزن .

شهريور 75 ( صص 115 تا 118 )

موخره ي كتاب

قرائت چهارم يا شعر پسا نيمايي ، شايد مهم ترين نگره ي باباچاهي در طول حيات شاعري اش باشد . او در اين قرائت ، شعر فارسي را به چهار دوره تقسيم مي كند :

قرائت پيش نيمايي ، نيمايي ، غير نيمايي و پسانيمايي

شعر پسانيمايي محور گفتگوي باباچاهي در اين موخره است كه ناظر بر نقاط اشباع شده ي قرائت هاي پيشين و وجوه تازه ي شعر پسانيمايي است . شعر پسانيمايي مولفه هاي ديگر گونه اي دارد كه باباچاهي به تفصيل در نوشته هايش بدان مي پردازد . ناگفته نماند كه ديدگاه تازه ي شاعر با نقد و نظر هاي موافق و مخالف بسياري روبرو شد كه همچنان – پس از گذشت يك دهه ادامه دارد .

( براي مطالعه ي بيشتر : كارنامه شماره 4  ، و نيز دو كتاب باباچاهي :  گزاره هاي منفرد ، بيرون پريدن ازصف و مقالاتي كه شاعر و ديگران در يك دهه ي اخير نوشته اند )

منزل هاي دريا بي نشان است

منزل هاي دريا بي نشان است ( مجموعه شعر )

سال انتشار 1376 با تاخير

ناشر : نشر تكاپو

كتاب با تاخيري نسبتا حذف كننده به چاپ مي رسد ( شرح اين تاخير را شاعر در نشريات و نيز كتاب كه زندگي نامه گونه اي از اوست مفصل بيان داشت . )

منزل ها ... دقيقا در دل بحث هاي داغ پست مدرنيستي به دنيا آمد . سال 1376 ، كه مي توان آن را داغ ترين سال شعر دهه ي هفتاد دانست . در چنين فضايي ، كتاب منزل ها... با غلط هاي چاپي فراوان  و پخش نابسامان به بازار آمد . همين تاخير سبب شد تا شاعر – منتقدان آن را جدي نگيرند و نقدو نظري بر نيانگيزد . به ويژه كه كتاب نم نم بارانم ، يك سال پيش تر منتشر شده بود . يعني به لحاظ موقعيت تاريخي ، بخت يار كتاب نبود . منزل ها شعر هاي 68 تا 72 را در بر مي گيرد كه به نوعي پيش زمينه ي شعر هاي پسانيمايي باباچاهي محسوب مي شوند . اما انتشار كتاب با تاخيري 4 ساله ، آن را به كتابي خنثي در جريان شناسي شعر بدل كرد .

با اين همه در سير تحول شعر باباچاهي منزل ها ... به خوبي يك دوره ي گذار را نشان مي دهد و چند شعر خوب نيز در اين كتاب خوش نشسته اند كه براي اهميت و اعتبار يك كتاب شعر كافي به نظر مي رسند . فضاي كلي كتاب فضاي يك دستي نيست . كتاب از نخستين شعر تا شعر هاي پاياني روند رو تفاوتي را تداعي مي كند كه رسيدن به نم نم بارانم سرنوشت محتوم شعر هاي پاياني كتاب محسوب مي شود .

در بخش آغازين كتاب – كه بيشترين حجم را به خود اختصاص داده  – مضامين تلخ اجتماعي همچنان دست مايه ي سرايشند . ؛ تلخ انديشي شاعر در فضايي تيره ، آميخته با عطر واژ ه هاي فاخر و گاه آركاييك ، ميان عشق و مرگ و شعف و اندوه در حركتند . به نسبت شعر همدوره ي كتاب ، غناي فرهنگي واژگان از نقاط برجسته ي شعر ها به شمار مي روند

از پس باران و خراميدن ابر / عشق / نمي گنجد در جلوه ي طاووسي / چهره عيان مي كند / كه روي نهان كرده بود و / كبك در اندام او / آرميده بود  ( ص7 )

و عشق و تغزل كه البته جايش محفوظ است :

شنبه اگر روز پر غزلي بود / عصر / فقط بر دو برگ سبز / تا آخر دنيا مي رفتي / و آن همه بال سفيد را / به كلاغي مي بخشيدي / كه در سياهي خود  / گم شده بود . ..( ص 120)

هر چه به صفحات پاياني كتاب نزديك مي شويم با تازگي هاي غافلگير كننده اي روبروييم :

سطر هاي پاياني برخلاف شعر دهه ي شصت ضربه ي نهايي نيست

به كار گيري تمهيدات تعليقي  با شگردهايي خاص كه در كتاب هاي بعدي جزء جدايي نا پذير شعر مي شوند

نحو ساده و امروزي همراه با واژگان روز مره

تخفيف سيطره ي وزن

پرهيز از نگارش توضيحي همراه با سفيد نويسي خفيف

و...

شعر" مثل ايوب " اگر چه همه ي مولفه هاي كتاب را يك جا ندارد ، يكي از زيباترين شعر هاي اين كتاب است كه بارها مورد خوانش قرار گرفته و بي گمان در هر گزينه ي منصفانه اي از شعر معاصر جايش محفوظ است .

 "مثل ايوب"

در بيمارستان ها اصلا خبري نيست

مخصوصا / هفت و سه چهار دقيقه ..

اول شب / كه رفت و آمد ميخك ها

در راهروها / ممنوع است

سيب سفيدي / تنها

گوشه ي بشقابي را روشن كرده است

و كف دستي كه به تدريج / تاريك مي شود

از نفس تخت خواب فلزي .

 

هفت و سه چهار دقيقه ../ اصلا ...

وقت غروب / وقت عصب هاي قطع شده

وقت دهن هاي بسته

و چشمان نيمه باز .

 

( خاطره ها با ملافه هاي سفيد سفر مي كنند )

وقت دعا :

( شيشه هاي خالي دارو / يكي يكي / شرمسار خدا مي شوند )

وقت چه مي دانم ؟

وقت عزا / وقت عروسي

( عقربه ها دست مي كشند از سر اعداد )

هفت و سه چهار دقيقه ..

 

وقت نفس هاي آخر ايوب

( ساعت ديواري / طبعا / تاريك مي شود )

و كف دستي كه به تدريج

از نفس كافور .

 

و اين كه تو مي گويي ارواح كفن پوش را ديده اي

هفت پسر و سه دختر (هفت و سه چهار دقيقه )

و آن كه خدا ترس بود و نوكراني كثير داشت ...

 

در بيمارستان ها اصلا خبري نيست

وقت غروب

وقت عصب هاي قطع شده .

 

يا كه تو از سايه ي شمشاد ها ترسيده اي

( آبي / چيزي بنوش )

يا كه يقينا رازي در كار است

گر چه همين حالا / آن جا

( من قول مي دهم )

سيب سفيدي / تنها

گوشه ي بشقابي را روشن كرده ست

بهمن 72 ( صص 225 تا 229 )

به شيوه ي كتاب هاي اخير باباچاهي ،  فصلي از نقد و نظر هاي شاعر با عنوان " در حوالي تمهيدات " به آخر كتاب افزوده شده است

 در "در حوالي تمهيدات " اين عناوين به چشم مي خورد :

چرا مي نويسم ؟ / بحران شعر / در حاشيه بحران شعر امروز / در حاشيه ي شعر مدرن / شعر مدرن نيما ، شاملو و فروغ / اخوان و شعر مدرن / فروغ و شعر گفتار / نيما و رفتار با اشيا و عناصر / در حاشيه ي شعر شهودي / شگرد هاي روشده / در حاشيه ي زبان شعر / شعر فكر و شعر ذكر / شعر امروز اكنون  ...

در بي تكيه گاهي

در بي تكيه گاهي ( مجموعه شعر )

سال انتشار 1346         

ناشر : انتشارات زمان

در بی تکیه گاهی عنوان اولین کتاب شعر باباچاهی است که در شهریور 1346، از سوی انتشارات زمان تهران در 71 صفحه به چاپ رسید .

و این آغاز راه پر مخاطره ای بود که نام باباچاهی را به شعر معاصر معرفی کرد . همواره اولین کتاب شاعر با کنجکاوی مخا طبان همراه است . کتاب اول باباچاهی نیز از چنین قاعده ای مستثنی نبود . عموم شعر های این کتاب در فضایی حسی و عاطفی شکل گرفته اند .

شمس لنگرودي در كتاب تاريخ تحليلي شعر نو در باره ي اين كتاب مي نويسد :

 " مجموعه ي اول باباچاهي ... كم اثر ترو بي مايه تر از مجمعه هاي اول فروغ و شاملو نبود ...اگر چه شعر هاي در بي تكيه گاهي در شدت احساسات جواناه غوطه ور بود و لاجرم عمق و بعدي نمي يافت ، ولي به سبب خصايل ذكر شده ( اشعار عاطفي – تصويري ، با رويكردي اجتماعي ) عموم خوانندگاه هر دو گروه – فرم گرا و سياسي – را جذب مي كرد . چنين بود كه پس از چندي ، اشعاري از اين كتاب – كه صبغه اي از علايق هر دو گروه را داشت – شهرت يافت و دهان به دهان گشت كه از جمله بود :  "خورشيد ها و خارها " و  "چه بايد گفت "   (تاريخ تحليلي شعر نو ، جلد سوم ص 462 و چهارم ص 90 )

 

معروف ترین شعر این کتاب ، خورشید ها و خارها ست . روانی و نحو ساده ی شعر ، در آسان خوانی – نه ساده انگاری – سهم ویژه ای دارد. شهرت این شعر در ذهن همنسلان باباچاهی تا حدی است که هنوز هم عده ای او را شاعر خورشید ها و خار ها می دانند . بخصوص همسالانی که با بخش دوم آثار باباچاهی کنار نیامدند ، مرتب دوران پرشکوه و روز گار طلایی اش را  یاد آور می شوند.

من از آبشخور غو کان بد آواز می آیم

و با من گفتگوی مرغ های خانه بر دوشي است

که جفت خویش را در شیشه های آب می بینند

دلم ای دوست می سوزد

که قمری ها نمی خوانند

که دختر های عاشق گل نمی چینند.

زمين آبستن گل هاي نفرين بود و من ابري ملامت بار

كه نا ميمون ترين اندوه را در بوته هاي خار مي ديدم

زمين با من نمي پيوست

 و من زيبا ترين گل هاي غم را از ضمير خاك مي چيدم

هلا اي غرفه هاي تار

هلا سرداب ها ، گل خانه هاي بد شگون شهر !

هلا ميخانه هاي تا سحر بيدار !

من از آبشخور غو کان بد آواز

من از خلوتگه زاغان پر نيرنگ مي آيم

شب من ، قصه ي تلخي ست

 كه هر فصلش سر آغاز كتابي شوم خواهد شد

غم من باد و باراني ست

كه تا اعماق دنيا راه خواهد يافت ....

آواي دريا مردان

آواي دريا مردان  (مجموعه شعر )

سال انتشار 1368

ناشر : عصر جديد

اگر در پي رد گيري ورود زبان گفتار و لهجه هاي غير رسمي در شعر باباچاهي باشيم ، آواي در يا مردان نقطه ي عطفي محسوب مي شود . گويي شاعر نيز به حاشيه اي بودن لهجه ي جنوبي باور دارد . آن را در متن شعر به كار نمي گيرد . غالبا در ديالوگ ها از آن بهره مي برد .

دي / اونجا / با چشم هاي كور خودُم ديدُم / ديدي كه ؟ / ديدم كه شير ممد از دريا / از كنار نخلستون / با برق برنوش  ...

ديالوگ ها از زبان شخصيت هاي جنوبي و يا راوي ( شاعر ) وارد شعر مي شوند . به علاوه ، شاعر در كل متن نيز به واژه ها و فضاي جنوبي علاقه نشان مي دهد .

درضمن شاعر علاقه ي مفرطش به نوعي تركيب سازي را پنهان نمي كند  ، همچنان كه بافت نمايشي جزيي از ساختار شعر در اين دوره محسوب مي شود . همه ي اين ها مويد اين است كه دغدغه ي زبان ، در كنار گزينش معناهاي متفاوت ، ذهن او را به خود مشغول داشته است و جنگ كه " ماه را ويران مي كرد " .

اين جا درياست يكي از نمونه هاي موفق شعر باباچاهي در اين دوره محسوب مي شود . كه تقريبا همه ي دغدغه ها و وسوسه هايش را بر مي تابد .

 

اين جا درياست

دمام و

سنج و عاشوراست

 و زنگيان بالا بلند

با عضلات شب

 بر طبل هاي لبالب از درد

دندان مي سايند .

مستورگان ساده دل

كل مي زنند و

كوليان تندر

كرنا .

 

جاسم اما

از حجله گاه دريا

 با ماه لاغر اندام گام بر مي دارد

تا ارغوان شن

 

-        ما با شهيدان دجله و دريا بيعت كرده ايم

 

-  جاسم

داماد درد و دريا

با كاكل خزه پوش

 با خنده و خضابت

از آفتاب و مرواريد

نه ! از كهكشان ماهي و ميگو بگو !

از  "گاف و گرگور "

از دكل و دريا حرفي بزن .

 جاسم

حرفي بزن !

 

ما با شهيدان دجله و دريا بيعت كرده ايم

 

كشتي

سياره ي متواري

باري براسكله

يله شد

و آفتاب – دريا مرد

آتشفشان سردي بود

از ميان " نگله ها و موزيري ها " گذشت

با كاكل خزه پوش .

 

-        جاسم

-        ( ...)

دمام و سنج

و هق هق زلال جليلو

 

 - دي رود ، رود

جاسم تازه دومادوم

سرو شمشادوم

دي رود ، رود .

 

-مادر ضجه مكن

 

- هاي بخت سيام ، بوا آتش گرفتُم ، بوا ، بوا

- ليلا مگري

عروس دريا مگري

جاسم حرفي بزن

ما با شهيدان دجله و دريا بيعت كرده ايم

 

 

دي رود ، رود

دمام و

سنج  .

علی باباچاهی در کارگزاران

 تعویق مجوزها پذیرفتنی نیست

 

علی باباچاهی: در طول سال‌هایی كه زیسته‌ام و شعر گفته‌ام همواره به تنوع دیدگاه‌ها اعتقاد داشته‌ام، هرگز بر یك نحله شعری خاص درنگ نكرده‌ام و به هر نظری احترام گذاشته‌ام و تنها آنچه به آن اهمیت داده‌ام نوآوری بوده است. هر شیوه نگارشی می‌بایست نوآفرینی خاص خود را داشته باشد و به بسط خود بیندیشد. از این منظر، پاره‌ای كتاب‌های شعر سال گذشته، چنین بودند اما چیزی كه تشویش و نگرانی‌ام را به همراه داشت، مسئله‌ای دیگر بود؛ دلخوری به جهت تعویق صدور مجوز كتاب. به‌عنوان مثال مجموعه شعری دارم با عنوان «پیكاسو در آب‌های خلیج فارس» كه نشر ثالث قرار بود آن را منتشر كند و هنوز در انتظار مجوز است. من دلیلی برای این همه معطلی نمی‌بینم و فكر می‌كنم پیش‌فرض‌های وزارت فرهنگ و ارشاد باید بر اساس خوش‌بینی باشد. این همه سوء‌تعبیر از کجاست؟ شعر، دیگر از اهدافی مثل براندازی و از این دست مسائل، دور شده است. هسته شعر امروز بر پایه مسائلی از قبیل زیبایی‌شناسی و روان‌شناسی و تا حدودی امر اجتماعی است. شعر امروز از كلیشه‌های دوران گذشته پرهیز می‌كند. نگاه ممیزهای ارشاد نباید به این شكل باشد و این تنها با شناخت شعر میسر می‌شود. یك ممیز در وهله اول باید ادبیات را بشناسد، شعر را بشناسد. گاهی بعد از اینكه می‌بینم روند اخذ مجوز به تعویق می‌افتد به شوخی به ناشر می‌گویم حاضرم به ارشاد بروم و پیشنهاد كنم تا برای ممیزها یك دوره شعر مجانی بگذارند و خودم آن را متقبل شوم! ممیز اول باید شعر را بشناسد و بعد از آن به فكر ممیزی باشد. مثالی دیگر، كتاب «زیباتری از جنون» (شعر و زندگی اسماعیل شاهرودی) است. این كتاب، اثری پژوهشی در مورد زندگی، آثار و نظرات «اسماعیل شاهرودی» است. اثری پژوهشی است كه بر این شاعر متمركز شده؛ از نقد نیما بر او گرفته تا طرح پاره‌ای مباحث دیگر. این كتاب، حدود 8 یا 9 ماه است كه در انتظار مجوز است. خواندن چنین كتابی چقدر وقت می‌برد؟ این كتاب، كتابی است كه در عرض 24 ساعت می‌شود آن را مطالعه كرد و نظر داد و مجوز صادر كرد. كتاب من تنها یك مثال است و قصد من از طرح این مبحث انتقاد به این شیوه سیاست‌گذاری‌ است. البته این سیاست اهمال‌كاری (خواسته یا ناخواسته) وزارت ارشاد مرا ناامید نمی‌كند چرا كه عمری سپری كرده‌ام و شعر را به خاطر چاپ نمی‌گویم. اگر شعر من در كتاب، روزنامه یا مجله‌ای منتشر شود، خوشحال می‌شوم اما اگر نشد غمگین نمی‌شوم و تنها معتقدم تمام این سیاست‌ها، اگر منجر به ركود شعر شود، این ركود موقت است. این سیاست تنها به ركود صوری شعر خواهد انجامید. چرا كه حداقل شاعرانی كه من می‌شناسم یا آثار منتشرشده‌شان (در مجلات و روزنامه‌ها و. . . ) می‌بینم، به لحاظ نوآوری عقب‌نشینی نكرده‌اند.

از كتاب‌های در انتظار مجوز كه بگذریم، می‌توان به كتاب‌های سال 86 پرداخت. یكی از كتاب‌هایی كه در سال گذشته به چاپ رساندم «شعر امروز، زن امروز» بود كه علاقه‌مندان می‌توانند آن را از نمایشگاه كتاب امسال تهیه كنند. این كتاب توسط انتشارات ویستار، در روزهای پایانی نمایشگاه كتاب پارسال عرضه شد و امسال به‌طور جدی‌تر پخش شده است. این كتاب یك آنتولوژی است كه می‌شود آن را یك كار پژوهشی و انتقادی هم به شمار آورد. ابتدای «شعر امروز، زن امروز» 205 صفحه، مقدمه تحلیلی آورده‌ام و در آن به شعر امروز زنان و یا زنان امروز پرداخته‌ام. این مقدمه تحلیلی در حقیقت شعر مونث فارسی را از آغاز تا امروز مورد مطالعه قرار می‌دهد و به روحیه مردسالاری شاعران زن، یعنی مردسالاری‌پذیری در اعصار مختلف، می‌پردازد. در عین حال عصیان‌گری‌های آنها را نیز نشان می‌دهد؛ یعنی عصیانگری پاره‌ای از شاعر زن كه از رابعه شروع می‌شود و تا فروغ فرخزاد ادامه پیدا می‌كند. و البته در بخش دیگر كتاب، به تحول بنیادین شعر نیما پرداخته‌ام و زمینه تحول شعر نو فارسی را كه پیش‌آهنگان زن (مثل شمس كسمایی) هم در آن نقش داشتند، بررسی كرده‌ام. در این مقدمه زنان شاعر را حتی به لحاظ تاریخ ادبیاتی (از رابعه قزداری تا به امروز) مورد مطالعه قرار داده‌ام. در این مقدمه - چون یك آنتولوژی هم شمرده می‌شود - آثار هر كدام از شاعران زن، زیر عناوین مختلف كه معطوف به خصوصیت‌های زیبایی‌شناسی شعرشان است، آورده شده.
‌دومین كتابی كه سال گذشته منتشر كردم و علاقه‌مندان می‌توانند در نمایشگاه كتاب امسال تهیه كنند، «عاشقانه‌ترین‌ها» است كه توسط نشر ثالث چاپ شده. این كتاب هم یك آنتولوژی است با مقدمه‌ای بسیار مفصل در زمینه عشق، تغزل و مسائلی از این دست كه معطوف است به كدهایی از نویسندگان غرب و شرق و این بنده حقیر. در این كتاب به‌طور كلی وضعیت تغزل و تعریف تغزل را در مسیرهای مختلف تاریخی دنبال كرده‌ام. كتاب دیگر «گزینه اشعار» است كه چاپ دوم آن سال گذشته توسط انتشارات مروارید منتشر شد و شرح آن جاهای دیگر هم آمده و آن هم مقدمه‌ای مفصل در مورد زندگی، كودكی و دیدگاه شعری‌ام دارد و از كتاب‌های شعرم نمونه‌هایی در این كتاب آورده شده.

 

روزنامه کارگزاران با لینک : http://kargozaaran.com/ShowNews.php?8514

  

ثبت نام كارگاه شعر علي باباچاهي

 

 

دوره جديد كارگاه شعر علي باباچاهي ثبت نام مي كند.

اين كارگاه هر سه شنبه ساعت 6 تا 8 بعدازظهر برگزار مي شود.

 نقد و بررسي شعر كارآمزان، تحليل نمونه هاي برجسته شعر نو فارسي،  جريان هاي شعر قبل و بعد از انقلاب، بررسي منظومه ها و شعرهاي بلند نيما و ديگر شاعران ، شعر ساختاري ( مركز گرا ) ، شعر غيرساختاري ( مركز گريز )، شعر در وضعيت ديگر و ... از جمله فعاليت هاي هنري اين كارگاه است .

 شماره تلفن : 44064476- 021 پاسخگوي علاقمندان است.